توحید ناب :وصف فنای افعالی عا شق
مولانا می گوید: هرچه ما می کنیم باز تاب تاثیر الهی است .انسان عاشق هیچ نگاه استقلالی به افعال خود ندارد واین همان وصف فنای افعالی است یعنی سقوط رویت فعل خود وشهود فعل حق تعالی . در این حالت انسان هرچه را که از او سر می زند به فاعلیت حق نسبت می دهد وهستی خود یا وجهه نفسانی برای او متصور نیست تا فاعلیت را به خود منسوب دارد . تو جان جان ما هستی ما که باشیم که با وجود تو ادعای بودن داشته باشیم ما وهستی های ما وجود نداریم . وجود مطلق ووجود بی هیچ قید وشرط توئی اگرچه فانی نما هستی ودر عالم ظاهر تو رابه چشم ظاهر بین نمی توان دید .
پروردگار وجود مطلق است وواجب الوجود واین وجود یکی بیش نیست اما وقتی که تجلی این وجود مطلق در شرائط ومقیّدات گوناگون صورت می پذ یرد عالم کثرت را می سازد که مو جودات جهان خاکی اجزاء این عالم کثرت اند وهستی های ما یعنی همین جلوه های مقیّد ومشروط.
کای کمینه بخششت ملک جهان |
|
من چه گو یم چون تو می دانی نهان |
ای همیشه حاجت ما را پنا ه |
|
بار دیگر ما غلط کردیم راه |
لیک گفتی : گر چه می دانم سرت |
|
فاش گو اند ر دعا بر ظا هرت |
اشک دیده ست از فراق تو دوان |
|
آ ه آ ه است از میان جان روان |
ما چو طفلانیم و ما را دایه تو |
|
بر سر ما گستران آن سایه تو |
طفل با دایه نه استیزد ، ولیک |
|
گرید او ، گر چه نه بد داند نه نیک |
ما چو چنگیم و تو زخمه می زنی |
|
زاری از ما نه تو زاری می کنی |
ما چو نائیم و نوا در ما ز تو ست |
|
ما چو کوهیم و صدا در ما زتوست |
ما چو شطرنجیم اندر برد و مات |
|
بردو مات ما ز تو ست ای خوش صفات |
ما که باشیم ای تو ما را جان و جان |
|
تا که ما باشیم با تو در میا ن ؟ |
ما عدم ها ئیم و هستی ها ی ما |
|
تو وجود مطلقی فانی نما |
صد هزاران دا م ودانه ست ای خدا |
|
ما چو مر غان حر یص بینو ا |
دم به دم ما بسته دام نو یم |
|
هر یکی گر با ز و سیمر غی شویم |
می رها نی هر دمی ما را و باز |
|
سو ی دامی می رو یم ای بی نیاز |
گر هزاران دام با شد د ر قد م |
|
چو ن تو با ما یی نبا شد هیچ غم |
چو ن عنا یا تت بو د با ما مقیم |
|
کی بو د بیمی از آن دزد لئیم |
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |